دانش آموخته- دکترای تخصصی جامعه شناسی سیاسی - دانشگاه رازی کرمانشاه
چکیده
محیط زیست همواره یکی از مهمترین عناصر زندگی بشر در طول تاریخ بوده است با گذشت زمان و تکامل انسان، روابط انسان و طبیعت تغییر چشمگیری یافت و اکنون منجر به سلطه انسان بر طبیعت و تغییر شکل ان توسط بشر شده است و این امر باعث ایجاد مشکلات و تهدیداتی برای نسل بشر شده است . تنظیم رابطه میان انسان و طبیعت از قرن 19 به دغدغه یی برای جامعه و سیاست در جهان به ویژه جهان توسعه یافته تبدیل شد و از ان به بعد نشست های مختلف بین المللی و ملی برای ایجاد راه مشترک جهت غلبه بر بحرانهای زیست محیطی شکل گرفته از جمله برگزاری کنفرانس استکلهم در سال 1971 و نشست ریو در برزیل در سال 1991 . در کنار این نهادها، بازیگران دیگری نیز وارد این عرصه شده اند؛ جنبش های جدید اجتماعی به ویژه جنبش های زیست محیطی، این جنبش ها از 1960 به بعد در کشورهای توسعه یافته به وجود آمده اند و برخلاف کشورهای جهان سوم، گسترش زیادی پیدا کرده اند . لذا سوال اصلی ما در این مقاله ریشه سابی و یافتن علل این تحول در دنیای غرب است. برای پاسخ به این سوال فرضیه ذیل را به سنجش می گذاریم: به نظر می رسد عامل فرهنگ سیاسی به ویژه فرهنگ سیاسی مشارکتی زمینه ایجاد، رشد ، تداوم و تحول این جنبش ها را فراهم کرده است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخامه ای و استفاده از منابع اینترنتی می باشد.