دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز ، ایران.
چکیده
برخی از نظریهپردازان بر این باورند که توسعه مهمترین و چالشبرانگیزترین مسأله در قرن بیستویک است. چرا که این مقوله می تواند انسان را به مثابهی سوژه و فاعل شناسا و اُبژه و موضوع شناخت در کانون توجه خودش قرار دهد؛ تا این نگرش را در جامعه ایجاد کند که در موضوع توسعه، حیات و بقاء انسان و حیثیت و منزلت انسان در گِرو توسعه است. پژوهش مربوطه یک پژوهش کمی است که با روش پیمایش انجام شده است. در این پژوهش، سه فرضیه طرح شد که جهت آزمون آنها، از آزمون اسپیرمن و آزمون کروسکال والیس استفاده شد. که نتایج ذیل حاصل آمد: فرضیهییک؛ بین میزان درآمد و میزان توسعهنیافتگی رابطهی معناداری وجود دارد. چون مقدار آزمون اسپیرمن برابر با 034/0 گزارش شده و این مقدار از 05/0 کمتر است، بین میزان درآمد و میزان توسعه نیافتگی، رابطه معناداری وجود دارد. یعنی با افزایش میزان درآمد، میزان توسعه نیافتگی نیز بیشتر میشود. بنابراین، فرضیهی پژوهش، تأیید میشود. فرضیهیدو؛ بین تعداد فرزندان و میزان توسعهنیافتگی رابطهی معناداری وجود دارد. چون مقدار آزمون اسپیرمن برابر با 677/0 گزارش شده میتوان گفت که بین تعداد فرزندان و میزان توسعه نیافتگی، رابطه معناداری وجود ندارد. بنابراین، فرضیهی پژوهش رد میشود. فرضیهیسه؛ میانگین توسعه نیافتگی افراد در رشته های مختلف تحصیلی یکسان است. چون مقدار آزمون کروسکال والیس برابر با 969/0 گزارش شده است میتوان گفت که میزان توسعه نیافتگی در رشتههای مختلف تحصیلی یکسان است. بنابراین، فرضیهی پژوهش تایید میشود.