با پیداییِ بحرانها و تهدیدهای جهانی، ضرورت بازاندیشی و بازصورتبندیِ دستاوردهای راهگشای علوم انسانی بهویژه خوانشهای استعلایی و الهی، از جهات گوناگونی آشکار میشود. پیامدسنجی بلایای طبیعی و بیماریهای واگیری همچون کووید-19 بر زندگی اجتماعی و نیازهای انسانی، زمینه تأمل دوباره بر مبانی فلسفی غرب و پیامدهای آن بر قلمروهایی مانند حقوق مدرن غربی را فراهم نموده است. رویکرد نقادانه به جایگاه و عملکرد علوم تکنیکی و تجربی – که برآمده از مدرنیته غربی و مبتنی بر اصول فلسفه اومانیستی و متبلور در ساحتهای علوم انسانی غربی است- وظیفه علوم انسانیِ انتقادی است. حقوق امنیت زیستی و روانی شهروندان، تکلیف دولتهاست و نظام حقوقی مدرن غربی، بر پایه فلسفه اومانیسم و تبعات نظام حقوقی خودمدار و حقبنیادِ فارغ از هنجارگذاری حقوقی در حمایت از معنویت و شریعت، توسط کرونا به چالش کشیده شد. ارزشهای نظام حقوقی لیبرال دموکراسی از جمله تعهدات دولتها در تأمین آزادی و حقهای حداکثریِ شهروندان مخدوش شد و جلوه-های امنیتگرایی، تحدید آزادیهای عمومی و عوامگراییِ حقوقی در مغربزمین، هویت پنهانِ نظام سیاسی-حقوقیِ غرب را افشا کرد. این مقاله، به روش توصیفی- تحلیلی، پس از توصیف برخی جلوههای نقض لیبرالیسم در راهبرد حقوقی کشورهای غربی در مهار بزهکاری و بزهدیدگی ناشی از تغییر سبک جرایم در زندگی کرونایی، این فرضیه را می-کاود که نارساییهای حقوقی برخی کشورهای غربی در مدیریت چالش بزهکاری در عصر کرونا ناشی از حاکمیت لیبرالیسمِ منفعتگرا بر علوم انسانی غربی است و شرط غلبه بر وضعیت فعلی علوم انسانی در جهان سوم، تفطن در کاستیهای علوم انسانی غربی و ارتقای فهمِ میانفرهنگی است.